فواد مريضه از شدت درد گريه مي كنه صداش از طبقه سوم آپارتمان مياد خونه ما كه طبقه اول هستيم .
طفلي خيلي درد مي كشه الهي خدا شفاش بده .
چهار شنبه پيش كارهاي نامه رو انجام دادم و تحويل مسئول آموزش استان دادم اما تا يك شنبه كه خودم نرفتم شماره نخورد ! امان از كارهاي اداري دعا كنين اعتراضم نتيجه بده و من به حقم برسم
اون همكلاسي پرو كتابم رو ترم اول كه رياضيش رو افتاد ازم خواست ، هنوز هم پس نياورده زنگ مي زنم خونشون مامانش مي گه:« فلاني شماله خونه، مادر شوهرش. ديگه نمياد، اونجا داره درس مي خونه با شوهرش، انشاءالله مي خواد كارشناسي بگيره، دخترم شركت زده !!!ا از عجايب اينجا نون نداشت بخوره حالا از صدقه سر ديگرون كه براش شركت زدن مي گه دخترم شركت زده همچين هم مي گه كه هر كي ندونه فكر مي كنه حتما مايكروسافته يا چيزي بالاتر از اون