. یکی سر خلق را به بند می کشد
رفیقش جیب او را خالی می کند
و
شریک سومشان,در گوشش آهسته و مهربان و از زبان خدا زمزمه
! می کند که :صبر کن,برادر
اندرون از طعام خالی دار
گرسنگی ات را سرمایه ی بخشش گناهانت کن
سر و کار اینها همه به قیامت
در عوض این ها آخرتشان خراب است


علی شریعتی