اهل سرزمين گُلُ بلبلم
رؤياهامُ
آرزوهامُ
خاطره هامُ
!مصادره كردن
!دستِ راستم توقيفه
!نوكِ مدادم شكسته
يه خياط باشيِ ناشي
!با نخُ سوزن لبامُ دوخته
!اما هنوز زنده ام
!اگه نفس كشيدن،تنها معنيِ زنده بودن باشه
اگه زندگي
!همين جون دادنِ دم به دم باشه،هنوز زنده ام
يغما گلرويي