چقدر یه آدم باید حسود باشه که انقدر هم کلاسیش رو اذیت کنه
اون موقع ها که میرفتم پیشش و باهاش خوب بودم انگار که نه انگار ایشون رفته زیر اب منو زده , خانم زورش میومد حتی جواب سلام بده و...
حالا که محلش نمی دم هی خودش رو به من می مالونه . اخیرا هم با هرکی راه برم یا حرف بزنم بافاصله بعدش میره خراب کاری
مثلا تو این مدت نسرین با من می اومد . حالا خانم می خواد جلو این کار رو بگیره دیروز بعد از ظهر وقتی کلاس تموم شد انقدر توی حیاط نسرین رو نگه داشت که من دیرم بشه و برم. یه کار دیگه رو هم شروع کرده از طریق منا به خوابگاه داره نفوذ میکنه,که مثلا منو پیش اونها هم خراب منه . الحمدلله من که انقدر بین بچه ها محبوبم که این آدم بی جنبه بی شخصیت هر کاری بکنه باز هم خراب نمیشم .
البته این کار های اون یه چیز دیگه رو هم ثابت می کنه خیلی از دست من حرص می خوره . حلا چرا ؟ خدا داند و بس . اما آدم حسود آخرش هم که شده کارش به شکست و بد بختی میکشه . اینو از خودم نمی گم تاریخ ثابت کرده ؛گرچه همین الان هم ثابت شده هست چون ایشون هر روز سردرد و حالت تهوع و... دارند . به نظر من همه اش از حسودیه.