«!حرف ناگفته بغض گلوست»
اداره نرفتم کلاس داشتم ساعت 30/7 صبح اما من ساعت 30/8 رسیدم دانشگاه چون خیلی دیر حرکت کردم . امروز یه غریبه آشنا و یه آشنای غریبه دیدم!!! این روزها چیزهای عجیب زیادند
----------------------------------
!ساده است نوازش سگی ولگرد، شاهد آن بودن که چگونه زیرغلطکی می رود، و گفتن که سگ ِ من نبود
,ساده است ستایش گلی چیدنش و از یاد بردن که گلدان را آب باید داد
ساده است بهره جویی از انسانی
! باری! زیستن سخت ساده است! و پیچیده نیز هم