غيبت يا فرار از مدرسه
پنج شنبه گذشته رفتيم سبزوار . بابا و مامان از ما زود تر رفته بودند و ما با اتوبوس رفتيم و راننده انقدر حرف هاي با مزه مي زد كه ما تا رسيدن به مقصد از خنده روده بر شديماز فردا مي رم سر كار خدا به خير كنه چون از ساعت 7 شروع مي شه و 2 ظهر اتمامشه ، علاوه بر اينكه يك ساعت بيشتر مسير رفت و آمدم هستش .تازه كلاس MCSAهم شركنت كردم كه روز در ميان بايد اونجا هم برم ، بگذريم از آموزش رانندگي كه از هفته آينده شروع مي شه حالا من چكار كنم ؟
پنج شنبه شب رفتيم شنبه صبح برگشتيم . خوش گذشت
يك شنبه شب خاله اومد .
دوشنبه زنگ زدم دانشگاه گفتم اگه به شكايت من رسيدگي نشه به ديوان عدالت اداري مي فرستم . بعد به واحد استان زنگ زدم . جناب رئيس شخصا منوراهنمايي كرد و همين پيشنهاد رو به من داد .
عصر تولد داداشم بود . خيلي خيلي خوش گذشت . شب هم عمو جان با خانمش خونه ما اومد
سه شنبه عصر خاله از شهرستان زنگ زد ؛ گفت: دايي بزرگ مامان فوت كرده و فردا خاك سپاري هستش
چهارشنبه همه رفتن شهرستان قرار بود من هم برم اما بايد بمونم از دو تا ني ني كوچولوي خونه مراقبت كنم هيكل هاي گنده هنوز مراقب مي خوان حالا هم دارم اين ها رو مي نويسم
راستي رفتيم شهرستان از عمه شنيدم جان داره خونه مي سازه باعث خوشحاليه
عشق توی این دوره و زمونه یعنی چه ؟
شر و ور
پس چه طوره که می گن فلانی عاشق شده ؟
خب بگن .منظورشون اینه که چشماش داره آلبالو گیلاس می چینه و زده به سرش و الا عشق کدومه.گشنگی
نکشیده که عاشقی یادش بره!!!
یعنی آدمای گشنه عاشق نمی شن ؟
بابا دلت خوشه ها. وقتی دلت داره ضعف میره حالا گیرم که حوری بهشتی کنارت باشه همه جا را
نون می بینی!!
کسی که سیره چی ؟
اونم از سیری زده به سرش و هی می گه امواج آبی دریا و دشتهای زیبا و گل و بلبل و........
این که نشد با این حساب توی دنیا خیلی ها زده به سرشون !
یه جورایی!
حالا کدوم وفادارترن دخترا یا پسرا ؟
از لیلی و مجنون بگم یا بچه های حالا ؟
از هر دو.
بر عکس مجنون که فکر قیافه نبود حالا فقط فکر<قیافه> و <تریپ> هستن و عمرا" مثه لیلی و مجنون
تا آخرش وفادار بمونن. هر چند لیلی هم که می گفت عاشقه اولش با یکی دیگه ازدواج کرد و آخر سر
اومد سر نعش مجنون ! نتیجه اینکه مجنون وفادارتر بود ولی اکثر پسرای این دوره و زمونه اگه لیلی
بمیره میرن سراغ شیرین !!!!!!!!!
ولی پدر لیلی مجبورش کرد که با یکی دیگه ازدواج کنه خودش که نمی خواست.
ولی می تونست مقاومت کنه.
چطوری ؟
خودشو می کشت !
عجب راه حلی ! نظرت درباره ی این شعر چیه : (عاشقان را بگذارید بنالند همه / مصلحت نیست که این زمزمه خاموش کنید.)
عمرا" منظورش عاشقای آب دوغ خیاری حالا باشه که کارت پستالشون یک قلب سرخه که یک تیر از وسطش رد شده ! این منظورش عاشقاییه که برای خدا بی تابی میکنن .
این شعر چی ؟ (عشق یعنی انتظار و انتظار...عشق یعنی هر چه بینی عکس یار....)
بابا بی خیال این که شد نهی نهی فیلمای هندی.......آدم نباس اینقدر ها هم خودش را خار کنه. همینا زن ذلیلای آینده ن !
نظرت درباره ی فیلمای عاشقونه چیه ؟
خوشم نمی یاد. اکثرا"یک مرد روانیو با چند تا آواز و یه ساز و یه وسیله قتاله قاطی می کنن و........
چرا میگن عاشق غمگینه ؟
چه می دونم.چون یا آهنگ های غمگین گوش می دن یا هی آبغوره می گیرن !
آیا عاشق بیشتر توی خیال زندگی می کنه ؟
دقیقا". مثلا" دختره طرف یه تریپ معمولی داره توی خیال براد پیت می بینش. پسره هم همین طور. برای همینه که می گم چشماشون آلبالو گیلاس می چینه دیگه !!!